دانشمندان در جستجوی روش‌های جدید اندازه‌گیری آگاهی هستند

چندین گونه حیوانی ممکن است دارای آگاهی حسی باشند، اما نمی‌توانند به ما اطلاع دهند.

هنری تیلور: آگاهی یک چیز ذهنی و شخصی است، بنابراین دانشمندانی که آن را مطالعه می‌کنند معمولاً برای دانستن اینکه از چه چیزی آگاه هستند، به مردم تکیه می‌کنند. مشکل این است که نوزادان احتمالاً آگاه هستند، اما بدون گفتار، نمی‌توانند به ما اطلاع دهند. حیواناتی مانند سگ‌ها، گربه‌ها، اختاپوس‌ها و شاید حشرات نیز ممکن است آگاه باشند، اما آن‌ها نیز نمی‌توانند به ما بگویند.

حتی در مطالعه آگاهی انسان بزرگسال نیز مشکلاتی وجود دارد. ممکن است افراد درباره آگاهی خود کاملاً معتبر نباشند. برخی از فیلسوفان و دانشمندان معتقدند که بزرگسالان بیدار و هوشیار ممکن است از چیزهای بسیار بیشتری نسبت به آنچه می‌توانند بیان کنند، آگاه باشند.

دانشمندان در جستجوی روش‌های جدید اندازه‌گیری آگاهی هستند

به دلیل این مسائل، دانشگاهیان، هم در علوم و هم در فلسفه، اخیراً روش‌های جدیدی برای اندازه‌گیری آگاهی توسعه داده‌اند.

به عنوان مثال، محققان رویکرد “انواع طبیعی” را برای بررسی آگاهی در نوزادان و کودکان توسعه داده‌اند. این شامل بررسی مغز و رفتار بزرگسالان هنگام آگاهی از چیزی و استفاده از این برای تهیه فهرستی از تمام رفتارها و الگوهای مغزی است که هنگام آگاهی از چیزی داریم، که زمانی که آگاه نیستیم وجود ندارند. محققان این‌ها را “نشانگرهای” آگاهی می‌نامند.

الگوهای فعالیت مغز به نام “پتانسیل‌های مرتبط با رویداد” را می‌توان با استفاده از اسکن مغز تشخیص داد. دانشمندان از این تکنیک برای شناسایی الگوهای مغزی که هنگام دیدن آگاهانه چیزی وجود دارند، اما زمانی که آگاهی ما از آن چیز زیرآگاهی است، وجود ندارند، استفاده می‌کنند. برخی از دانشمندان معتقدند که این الگوها را می‌توان در نوزادان نیز یافت و حتی این فعالیت با بزرگ‌تر شدن نوزاد قوی‌تر می‌شود.

اما اندی برمن، روانشناس رشدی، و من پیشنهاد کرده‌ایم که نباید فقط به یک نشانگر آگاهی تکیه کنیم. اگر تعداد زیادی از نشانگرها به ما بگویند که یک نوزاد آگاه است، پس می‌توانیم به نتیجه‌گیری‌های خود در مورد آگاهی نوزاد اطمینان بیشتری داشته باشیم. سایر نشانگرهای احتمالی که ممکن است برای نوزادان کار کنند شامل توانایی توجه و به خاطر سپردن عمل یک بزرگسال و سپس تقلید از آن عمل بعداً هستند.

آگاهی حیوانی

حیوانات چالش دیگری برای مطالعه ذهن هستند. اکثر مردم فکر می‌کنند حیواناتی مانند شامپانزه‌ها و سگ‌ها آگاه هستند، اما چقدر از انسان‌ها در درخت زندگی فاصله دارند؟

شواهد محکمی وجود دارد که اختاپوس‌ها می‌توانند درد را تجربه کنند. آن‌ها یک بازوی آسیب دیده را آرایش می‌کنند و از مکان‌هایی که تجربیات ناخوشایندی داشته‌اند، اجتناب می‌کنند. اما شواهد آگاهی در حشرات مانند زنبورها یا مورچه‌ها کمتر واضح است. ما چگونه می‌توانیم بدانیم؟ این سوالات به ویژه ضروری هستند، زیرا پیامدهایی برای رفتار ما با حیوانات دارند.

برخی از فیلسوفان پیشنهاد کرده‌اند که باید با استفاده از “رویکرد بدون نظریه” به موضوع آگاهی حیوانی بپردازیم. ما نمی‌توانیم فقط نظریه “درست” آگاهی انسان را بگیریم و سپس از آن برای تصمیم‌گیری در مورد اینکه کدام حیوانات آگاه هستند استفاده کنیم، زیرا هیچ کس نمی‌داند نظریه درست آگاهی انسان چیست. یک بررسی در سال 2022، 22 نظریه علمی مختلف آگاهی را فهرست کرد و نظریه‌های بسیار دیگری نیز وجود دارند. این نظریه‌ها از بسیاری جهات با یکدیگر اختلاف دارند.

رویکرد بدون نظریه شامل بررسی تمام نظریه‌های علمی آگاهی و کار کردن بر روی ایده‌هایی است که آن‌ها در مورد آن‌ها توافق دارند. سپس، می‌توانیم از این‌ها برای تعیین اینکه کدام حیوانات آگاه هستند استفاده کنیم.

به عنوان مثال، بسیاری از نظریه‌های علمی آگاهی موافقند که آگاه بودن از چیزی، فکر کردن در مورد آن چیز را برای ارگانیسم آسان‌تر می‌کند. طبق این ایده، کار آگاهی ممکن است این باشد که به عنوان یک پیوند بین درک حسی یک حیوان از چیزی و توانایی‌های شناختی سطح بالاتر آن عمل کند.

این تحقیق در مورد آگاهی نوزاد و حیوان، این سوال را مطرح می‌کند که آیا سیستم‌های هوش مصنوعی، از جمله ربات‌ها، می‌توانند آگاه باشند. حضور روزافزون ربات‌ها در زندگی اجتماعی و فرهنگی ما ما را مجبور می‌کند تا با سوالات علمی دشواری در مورد شباهت ذهن آن‌ها به ذهن ما مقابله کنیم.

به نظر می‌رسد یک ارتباط وسوسه‌انگیز بین آگاهی حیوانی و آگاهی ربات وجود دارد. یکی از رویکردها در رباتیک الهام گرفته از حشرات گله‌ای مانند مورچه‌ها و زنبورها است. از این گذشته، اگر می‌خواهید گروهی از ربات‌ها را طراحی کنید که بتوانند زمین زیادی را بررسی کنند، باید به ارگانیسم‌هایی نگاه کنید که میلیون‌ها سال است این کار را انجام می‌دهند. اما اگر دانشمندان و فیلسوفان در نهایت کشف کنند که این حشرات آگاه هستند، آنگاه سوالاتی در مورد اینکه آیا باید بگوییم ربات‌های مبتنی بر آن‌ها نیز همینطور هستند، وجود خواهد داشت.

در مورد اینکه آیا سیستم‌های هوش مصنوعی، از جمله ربات‌ها، می‌توانند آگاه باشند، ما با یک بحث قدیمی فلسفی مواجه می‌شویم که از قبل از افزایش مدرن هوش مصنوعی ادامه داشته است و هیچ نشانه‌ای از پایان یافتن آن وجود ندارد.

در یک طرف این بحث، برخی از محققان ادعا می‌کنند که ربات‌ها نمی‌توانند آگاه باشند زیرا مغزهای بیولوژیکی ندارند. این طرف تأکید می‌کند که تنها آگاهی که می‌توانیم مطمئن باشیم در موجودات بیولوژیکی یافت می‌شود، بنابراین هیچ دلیلی برای فکر کردن به اینکه ربات‌ها قادر به آن هستند وجود ندارد.

طرف دیگر این بحث می‌گوید که اگر سیستم‌های هوش مصنوعی مانند ربات‌ها به اندازه کافی شبیه موجودات بیولوژیکی شوند، پس باید بگوییم که آن‌ها آگاه هستند حتی اگر آن‌ها از فلز و سیم ساخته شده باشند نه گوشت و خون. تا زمانی که این بحث فلسفی قابل حل نباشد، نخواهیم دانست که آیا آگاهی هوش مصنوعی و ربات ممکن است یا خیر.

هنری تیلور، استادیار، دپارتمان فلسفه، دانشگاه بیرمنگام

دسته بندی شده در: