بسیاری از فیلسوفان برجسته قرن بیستم، زمان زیادی را صرف تلاش برای توضیح ارواح و تسخیر مکانها کردند.
ماتیاس موراوک: اکثر مردم فیلسوفان را به عنوان متفکران عقلانی تصور میکنند که وقت خود را صرف توسعه نظریههای منطقی انتزاعی میکنند و به شدت اعتقادات خرافی را رد میکنند. اما چندین فیلسوف قرن بیستم به طور فعال موضوعات وهمآلودی مانند بینایینوری، تلهپاتی و حتی ارواح را بررسی کردند.
بسیاری از این فیلسوفان، از جمله هانری برگسون و ویلیام جیمز، به آنچه “تحقیقات روانی” نامیده میشد علاقه داشتند. این مطالعه آکادمیک پدیدههای پارانرمال از جمله تلهپاتی، تلهکینزی و ارواح دنیای دیگر بود.
این متفکران در جلسات احضار روح شرکت میکردند و در تلاش بودند نظریههایی در مورد ارواح، زندگی پس از مرگ و قدرتهای نشان داده شده توسط رسانهها در حالت خلسه توسعه دهند. تحقیقات آرشیوی اخیر من به بررسی چگونگی شکلدهی این موضوعات به فلسفه قرن بیستم پرداخته است.
سی دی براد (۱۸۸۷-۱۹۷۱) استاد فلسفه در دانشگاه کمبریج بود. او اکنون به عنوان یکی از مهمترین نویسندگان فلسفه زمان شناخته میشود. او همچنین در مورد اخلاق، منطق و تاریخ فلسفه نیز منتشر کرد. با این حال، کمتر شناخته شده است که او عضو فعال انجمن تحقیقات روانی بود، یک جامعه علمی که به مطالعه پدیدههای پارانرمال اختصاص داشت. این انجمن دو بار او را به عنوان رئیس خود انتخاب کرد و او به طور گسترده در مورد موضوعاتی مانند بینایینوری و ارواح سرگردان منتشر کرد.
در کتاب خود در سال ۱۹۲۵، «ذهن و جایگاه آن در طبیعت»، براد نظریهای را توسعه داد که به «نظریه مرکب» ارواح معروف شد. براد استدلال کرد که ذهن انسان ترکیبی از دو مؤلفه است. یکی از اینها “عامل فیزیکی” بود که تقریباً با بدن مطابقت داشت. دیگری “عامل روانی” بود که محتوای ذهنی ما مانند احساسات یا افکار را حمل میکند. این دو با هم ذهن انسان را تشکیل میدهند – درست مانند نمک که از سدیم و کلرید تشکیل شده است.
براد معتقد بود که پس از مرگ، عامل روانی میتواند برای مدتی به تنهایی به وجود ادامه دهد و مانند یک روح وارد یک رسانه در طول یک جلسه احضار شود.
تصاویر در اتر
فیلسوف دیگری که به ارواح و ارواح مردگان علاقه داشت، اچ اچ پرایس (۱۸۹۹-۱۹۸۴) بود. او استاد منطق در دانشگاه آکسفورد بود و بیشتر به خاطر انتشاراتش در فلسفه ادراک شناخته شده است. با این حال، درست مانند براد، او به شدت درگیر انجمن تحقیقات روانی بود و در چندین کنفرانس بینالمللی اختصاص داده شده به زندگی پس از مرگ و تلهپاتی شرکت کرد.
در سخنرانی ریاست جمهوری خود در انجمن در سال ۱۹۳۹، پرایس سعی کرد توضیحی برای ارواح و تسخیر مکانها ارائه دهد.
او استدلال کرد که در هر لحظه، ذهن شما پر از “تصاویر ذهنی” است – خاطره تعطیلات اخیر شما، چیزهایی که بیرون از پنجره میبینید، امیدها و انتظارات شما برای آینده. پرایس نظریه پردازی کرد که مادهای وجود دارد که او آن را “اتر روانی” مینامد که بین ماده و ذهن انسان وجود دارد. او معتقد بود که این اتر میتواند تصاویری را که در حال حاضر در ذهن شما وجود دارد حتی پس از مرگ شما حمل کند. دسته ای از این تصاویر و خاطرات می توانند به عنوان یک روح برای برخی از افراد حساس ظاهر شوند.
- مطالعه جدید: احتمالا موجودات فرازمینی نیز از تأثیرات تغییرات اقلیمی رنج میبرند
- مطالعهای نشان میدهد زندگی بیگانگان میتواند بدون سیارهٔ میزبان رونق یابد
معنای “روح” چیست؟
کازی میر لووی (۱۹۱۹-۱۹۹۱) یکی از تاثیرگذارترین منطقدانان فلسفی قرن بیستم بود. او بیشتر دوران حرفه ای خود را در دانشگاه کمبریج گذراند – در واقع، کتابخانه دانشکده فلسفه در آنجا به نام او نامگذاری شده است.
لووی اکنون بیشتر به خاطر کارش در منطق شناخته شده است و تعداد کمی از مردم میدانند که او در واقع پایاننامه دکترای خود را (که توسط براد بررسی شد) در مورد زندگی پس از مرگ نوشت.
او عمدتاً به زبان و معانی اصطلاحاتی که مردم هنگام صحبت در مورد ارواح و زندگی پس از مرگ استفاده میکنند علاقه داشت. منظور از این است که بگوییم من ممکن است از مرگ بدنم جان سالم به در ببرم؟ چه نوع تجربیاتی باید به عنوان یک روح داشته باشم تا جمله “من از مرگم جان سالم به در بردهام” درست باشد؟ آیا باید بتوانم خودم را در آینه ببینم یا با مردم در اتاق جلسه صحبت کنم؟
لووی اصرار داشت که این سوالات قبل از بررسی “شواهد” تجربی برای ارواح باید پاسخ داده شوند.
پس از یک سری کشفهای رسوائیآمیز و تبلیغاتی گسترده در مورد رسانههای تقلبی که قدرتهای ماوراء طبیعی خود را جعل میکردند و اتهامات روشهای تحقیقات شبه علمی، تحقیقات روانی در نهایت به حاشیه آکادمیک منتقل شد. به عنوان مثال، لووی پس از گذراندن دفاع از دکترای خود در سال ۱۹۴۳، هرگز به نوشتن در مورد این موضوعات بازنگشت.
با این وجود، علیرغم عمر کوتاه خود، تحقیقات روانی آکادمیک تأثیر قابل توجهی بر یک نسل کامل از فیلسوفان بریتانیایی داشت. این دیدگاههای آنها را در مورد زمان، علیت و ماده شکل داد و به آنها فرصتی داد تا یکی از پرسشهای مهم زندگی را در نظر بگیرند: پس از مرگ چه اتفاقی میافتد؟
منبع: theconversation
دسته بندی شده در:
برچسب ها:
پارانرمال