کسانی که ایده گرم شدن جهانی را رد می کنند، دوست دارند ادعا کنند که جهان در حال خنک شدن است. تنها چیزی که برای برخی از بخش های جامعه برای اعلام اینکه گرم شدن جهانی نوعی توطئه بزرگ است، لازم است، یک موج سرمای کوتاه یا یک روز بارانی است. آنها اغلب به دهه 1970 اشاره می کنند، زمانی که بخشی از جامعه علمی و عموم مردم به طور خلاصه تحت تأثیر نظریه خنک شدن جهانی قرار گرفتند. عناوین متعددی ادعا کردند که زمین در آستانه یک عصر یخبندان جدید است و کنجکاوی و نگرانی گسترده ای را برانگیخت.

این نظریه که اکنون به طور گسترده رد شده است، ریشه در روندهای مشاهده شده آب و هوا و فرضیه های علمی محدود شده توسط فناوری و دانش آن زمان داشت. در حالی که مفهوم خنک شدن جهانی قریب الوقوع از آن زمان رد شده است، دلایل ظهور و ناکردی آن بینش ارزشمندی در مورد چگونگی تکامل درک ما از علم آب و هوا ارائه می دهد.

چرا فکر می کردیم عصر یخبندان در راه است؟

نظریه سرمایش جهانی چه بود؟

ایده خنک شدن جهانی در دهه 1970 مطرح شد و نشان می داد که زمین در حال ورود به دوره ای از خنک شدن گسترده است. ترس این بود که این منجر به یک عصر یخبندان جدید شود. این ترس ها از مشاهدات روند خنک کنندگی ادراک شده از دهه 1940 تا اوایل دهه 1970 الهام گرفته شده بود که به نظر می رسید با روندهای گرم شدن قبلی اوایل قرن بیستم تناقض داشت.

در حالی که ادبیات علمی آن زمان هنوز بیشتر بر گرم شدن جهانی متمرکز بود، این نظریه عمدتاً به لطف گزارش های رسانه ای که عناوین دراماتیکی را در مورد اختلال گسترده آب و هوا و کمبود غذا هشدار می داد، محبوبیت پیدا کرد. برخی چیزها هرگز تغییر نمی کنند.

هسته اصلی این نظریه ترکیبی از داده های تاریخی آب و هوا و فرضیه های علمی حاشیه ای بود. دانشمندان (و خبرنگاران) متوجه شدند که دما در چند دهه گذشته کمی کاهش یافته است، که برخی را وادار کرد تا ادعا کنند که این آغاز یک روند بلندمدت است. دلایل مختلفی برای این امر ارائه شد، از آلودگی آئروسل گرفته تا تغییرات در فعالیت خورشیدی و نوسانات طبیعی آب و هوا. در حالی که داده های آب و هوای بلندمدت تر به زودی نشان داد که خنک شدن جهانی فقط یک نظریه است، امروزه منکران تغییرات آب و هوا از این نظریه قدیمی برای هدف خود استفاده می کنند.

علم پشت این قضیه چیست؟

خنک شدن جهانی ممکن است رد شده باشد، اما این بدان معنا نیست که ادعاهای پشت آن در نظریه علمی بی اساس نبود. چندین عامل به باور اینکه خنک شدن جهانی در حال رخ دادن است، کمک کرد. عوامل اصلی روندهای خنک کنندگی مشاهده شده و نگرانی های مربوط به آلودگی آئروسل بودند.

روندهای خنک کنندگی مشاهده شده

همانطور که قبلاً ذکر شد، داده‌های آب و هوا بین دهه‌های 1940 و 1970 نشان داد که دمای جهانی به نظر می‌رسد کاهش نشان می‌دهد. خنک شدن متوسط بود، اما در مقایسه با گرم شدن مشاهده شده در اوایل قرن بیستم، تفاوت قابل توجه بود.

از آنجایی که درک ما از روندهای طولانی مدت تغییرات آب و هوا آن چیزی نبود که امروز هست، برخی از دانشمندان نگران بودند. آنها مشتاق بودند این نوسانات را درک کنند و باعث شدند فرضیه هایی که رسانه ها به عنوان واقعیت در نظر گرفتند.

آلودگی آئروسل

بیشتر ادبیات علمی دهه 1970 در مورد تغییرات آب و هوا بر این موضوع تمرکز داشت که چگونه اثر گلخانه ای باعث گرم شدن طولانی مدت می شود. با این حال، برخی از دانشمندان به طور فزاینده ای نگران آئروسل ها بودند – ذرات ریز منتشر شده در جو از فعالیت های صنعتی – از جمله ترکیبات گوگرد.

آئروسل ها می توانند نور خورشید را به فضا منعکس کنند، آلبیدو زمین (بازتابندگی) را افزایش دهند و به طور بالقوه منجر به خنک شدن شوند. مطالعات نشان داد که سطح آئروسل در جو در حال افزایش است و برخی را به این باور رساند که می تواند منجر به خنک شدن شود. با این حال، این اثر به زودی نشان داده شد که در مقایسه با اثر گلخانه ای بسیار محلی و موقتی است.

نوسانات طبیعی آب و هوا

زمینه دیگر مطالعه تغییرات طبیعی در آب و هوای زمین بود. مواردی مانند فوران های آتشفشانی عظیم می توانند ذرات و گازها را به جو آزاد کنند که به طور موقت زمین را خنک می کنند. از آنجایی که هیچ فوران فوق العاده ای بین دهه های 1940 و 1970 ثبت نشده بود، می توان این را رد کرد.

با این حال، چرخه های میلانکوویچ – تغییرات طولانی مدت در مدار زمین و شیب محور – شناخته شده است که تغییرات آب و هوایی طبیعی را در مقیاس های زمانی زمین شناسی هدایت می کنند. برخی گمان می کردند که ما در آغاز یکی از این تغییرات هستیم.

فعالیت خورشیدی

تغییرات در تابش خورشیدی نیز بررسی شد. دوره های کاهش فعالیت خورشیدی، مانند حداقل ماوندر در قرن هفدهم، با دمای سردتر مرتبط بودند. برخی از دانشمندان فرض کردند که ممکن است کاهش مشابهی در خروجی خورشید در حال رخ دادن باشد که به طور بالقوه منجر به خنک شدن جهانی شود.

“بی اعتبار کردن سرمایش جهانی”

نظریه خنک شدن جهانی، بسیار شبیه خنک شدنی که درک می کرد، عمر کوتاهی داشت. این نظریه از طریق ترکیبی از مشاهدات مداوم آب و هوا، پیشرفت در علم آب و هوا و گسترش دانش ما در مورد گازهای گلخانه ای و مشکلاتی که ایجاد می کنند، بی اعتبار شد.

برای شروع، تا اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980، روند خنک کنندگی که همه این هیاهو را برانگیخته بود، شروع به معکوس شدن کرد. دمای جهانی در حال افزایش بود، روندی که تا به امروز ادامه دارد. این اولین میخ بر تابوت خنک شدن جهانی بود.

در طول دهه های 80 و 90، پیشرفت های چشمگیری در مدل سازی آب و هوا (به لطف رایانه ها) و درک ما از سیستم آب و هوای زمین حاصل شد. مدل های کامپیوتری به دانشمندان اجازه داد تا تأثیر عوامل متعدد بر دمای جهانی را با دقت بیشتر شبیه سازی کنند. این مدل‌ها به طور مداوم نشان می‌داد که اثر گرم‌کنندگی افزایش گازهای گلخانه‌ای بسیار بیشتر از اثرات خنک‌کنندگی موقتی آئروسل‌ها و عوامل دیگر است.

در این مدت، مطالعات در مورد گازهای گلخانه ای محبوبیت بیشتری پیدا کرد. مطالعات متعدد نشان داد که دی اکسید کربن (CO2)، متان (CH4) و سایر گازهای گلخانه ای گرما را در جو به دام می اندازند و باعث اثر گرم شدن طولانی مدت می شوند. افزایش سطح CO2 ناشی از صنعتی شدن و جنگل زدایی، نقطه کانونی تحقیقات آب و هوا شد، با همبستگی قوی بین این انتشارات و افزایش دمای جهانی.

هر چه دانشمندان داده بیشتری جمع آوری می کردند، خنک شدن جهانی بیشتر ناقص به نظر می رسید. تجزیه و تحلیل داده های آب و هوا، نمونه های هسته یخ، حلقه های درخت و سوابق تاریخی طولانی مدت، تصویر واضح تری از تاریخ آب و هوای زمین ترسیم کرد. این تصویر نشان داد که دوره خنک شدن کوتاه 30 ساله یک بلیپ، یک ناهنجاری، در مقایسه با روندهای بلندمدت است.

تا اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90، حکم صادر شده بود. سازمان های علمی بزرگ، از جمله هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوا (IPCC)، گزارش هایی را منتشر می کردند که ادعا می کردند فعالیت های انسانی، به ویژه انتشار گازهای گلخانه ای، محرک اصلی تغییرات آب و هوای اخیر هستند. خارج از برخی رسانه ها و احزاب سیاسی، خنک شدن جهانی مرده بود.

با این حال، این بدان معنا نیست که تمام تحقیقات انجام شده در مورد این نظریه اشتباه بوده است. به خوبی ثابت شده است که آئروسل ها می توانند باعث تغییر آب و هوا شوند. این تا حدی اثر گلخانه ای را در برخی مناطق جبران می کند اما در اصل یک قطره در دریا است.

ما همچنین می دانیم که نوسانات طبیعی آب و هوا یک چیز است. شناخته شده است که برخی رویدادهای طبیعی می توانند نوسانات کوتاه مدت در دمای جهانی ایجاد کنند. به عنوان مثال، نگرانی در مورد اینکه چگونه یک فوران فوق العاده می تواند اساساً باعث زمستان هسته ای شود، هم معتبر و هم ترسناک است.

نتیجه

خنک شدن جهانی به سرعت توسط جامعه علمی بی اعتبار شد، اما کاملاً ناپدید نشده است. از جنبه مثبت، با وجود کاستی های آن، این نظریه به درک ما از آئروسل ها، قابلیت طبیعی و چرخه های آب و هوا کمک کرد، علم آب و هوا را غنی کرد و نقش غالب فعالیت بشر در تغییرات آب و هوای مدرن را برجسته کرد.

از جنبه کمتر مثبت، ترس پراکنی در مورد این نظریه نشان داد که چگونه می توان داده های علمی را برای ایجاد عناوین دستکاری کرد. رسانه ها با داستان های ترسناکی درباره یک عصر یخبندان جدید، روزهای خوبی را داشتند، در حالی که گروه های خاصی از این فرصت برای پیشبرد اهداف خود استفاده کردند. امروزه، این اخبار قدیمی اغلب برای رد ترس های واقعی در مورد گرم شدن جهانی استفاده می شود.

دسته بندی شده در: