فیلم «آناستازیا» در سال 1956، پایان امیدوارکننده‌ای برای دهه‌ها راز و رمز پس از اعدام آخرین تزار روسیه، نیکلاس دوم، و خانواده‌اش در سال 1918 ارائه کرد. در این فیلم، کوچک‌ترین دختر او، آناستازیا، دچار فراموشی است و با نام آنا شناخته می‌شود. اینگريد برگمان نقش آنا را بازی کرد که 10 سال پس از قتل احتمالی بزرگ‌دوشس، توسط کلاهبردار سرگئی بونین (یول برینر) متقاعد می‌شود که خود را به عنوان بزرگ‌دوشس معرفی کند تا ادعایی بر ثروت رومانوف داشته باشد. آنا موفق می‌شود حتی بدبین‌ترین مخالف خود، امپراتریس بیوه ماری فئودورونا، مادربزرگ آناستازیا (با بازی هلن هیز)، را متقاعد کند. به طرز طعنه‌آمیزی، به نظر می‌رسد که آنا هویت سلطنتی خود را به یاد می‌آورد. اما به جای پذیرش نقش امپراتوری خود، آنا تصمیم می‌گیرد با بونین فرار کند. هرچند پایان فیلم رضایت‌بخش است، اما احتمالاً آناستازیای واقعی سال‌ها پس از انقلاب روسیه با مادربزرگ خود دیدار نکرد و با یک کلاهبردار جذاب فرار نکرد. در واقع، احتمالاً او اصلاً از اعدام خانواده‌اش جان سالم به در نبرد.

پرنسس آناستازیا

پس از اینکه نیکلاس دوم در 15 مارس 1917 از تاج‌گذاری استعفا داد، او و خانواده‌اش – همسرش، الکساندرا؛ پسرش، الکسی؛ و چهار دخترش، اولگا، تاتیانا، ماریا و آناستازیا – اسیر شده و در نهایت به یک خانه در کوه‌های اورال منتقل شدند. در زیرزمین، آنها و چهار نفر از خدمتکارانشان در 17 ژوئیه 1918 توسط یک گروه تیراندازی بلشویکی اعدام شدند. با این حال، فورا هیچ جسدی پیدا نشد. علاوه بر این، گزارش‌ها از روسیه آنقدر نامشخص بود که امپراتریس بیوه، که به کریمه پناه برده بود، به خبر مرگ خانواده‌اش شک داشت. حتی گزارش‌های بعدی اعدام‌کنندگان نیز آنقدر مبهم بود که جای تردید داشت. برخی ادعا کردند که دختران از دور اول تیراندازی جان سالم به در برده‌اند، زیرا جواهرات مخفی دوخته شده در کرست‌هایشان از آنها محافظت کرده است. با چنین گزارش‌های حیرت‌انگیزی از قتل‌ها و آشوب پس از انقلاب، هر چیزی ممکن به نظر می‌رسید. در دهه‌های بعد، کلاهبرداران رومانوف در سراسر جهان ظاهر شدند و داستان‌های خارق‌العاده‌ای از فرار ارائه دادند. مشهورترین مدعی، آنا اندرسون بود که پرونده‌اش بیش از 30 سال در دادگاه‌های آلمان باقی ماند تا اینکه حکم سال 1970 هیچ مدرک قطعی مبنی بر اینکه اندرسون آناستازیا بود یا نبود را اعلام کرد. داستان رمزآلود اندرسون الهام‌بخش نمایش فرانسوی بود که فیلم‌های 1956 و 1997 با همین نام بر اساس آن ساخته شدند.

پرنسس آناستازیا

این راز در اواخر دهه 1990 با استفاده از شواهد DNA تغییر جالبی داشت که دانشمندان اجسادی را که در دهه 1970 پیدا شده بودند به عنوان تزار، همسرش و سه دخترشان شناسایی کردند. با این حال، اجساد الکسی و یکی از خواهرانش در میان اجساد پیدا شده نبود. از آنجایی که بقایای کشف شده سوزانده شده بودند، تشخیص اینکه کدام دختر رومانوف غایب است سخت بود و این خبر شایعات درباره زنده ماندن آناستازیا را احیا کرد. در سال 2007، دو جسد مفقود شده پیدا شد و خیلی زود پس از آن، آنها به عنوان الکسی و احتمالاً ماریا شناسایی شدند. بقایای آناستازیا احتمالاً یکی از اجسادی بود که قبلاً پیدا شده بود.

نود سال بعد، با حسابرسی تمام اجساد، این راز به پایان رسید تا اینکه کلیسای ارتدکس روسیه در سال 2015 پرونده را دوباره گشود و ادعا کرد که تحقیقات علمی به درستی انجام نشده است. شاید کلیسا، مانند طرفداران فیلم‌ها، ترجیح می‌داد امید به یک پایان شادتر را حفظ کند تا پایان تاریکی که بیشتر مورخان اکنون آن را می‌پذیرند.

دسته بندی شده در: