آینه به عنوان سمبول وفاداری ریشه در اندیشه فلاسفه باستان دارد .آنان معتقد بودند که آینه نقاب چهره فرد را در رویارویی با جهانِ بیرون، می درد.بنابراین نگریستن در آینه آدمی را به درجه ای از خودآگاهی و اشراف به خویشتن می رساند و باعث پالایش او می شود.فلاسفه چینی انعکاس های آینه را با مراقبه ذهنی مقایسه می کنند و آن را در کنار مفهوم غور و تعمق قرار می دهند.”چوانگ تزو”(۳۵۰ ق.م)آینه را با آرامش و قرار ذهنی مطابقت می دهد .ذهن فلاسفه نیز همچون آینه نه می افزاید و نه می کاهد ؛زیبایی ، زشتی ، خشم و نفرت را به همان صورت که هست بازتاب می دهد و از آنچه منعکس می کند اثری نمی پذیرد. آینه در تفکر چینی دارای “جوهر حیاتی آفرینش” بود و در معابد به آن حرمت می گذاشتند.چینی ها حتا باور داشتند که آینه می تواند اندام های داخلی بدن را نشان دهد.”شی هوانگ تی” امپراتور چینی آینه ای داشت به نام “چاو کو پاو” ؛یعنی آینه ای که استخوان های بدن را آشکار می کند.آینه های دیگری هم بودند که به باور چینی ها می توانستند اشعه ایکس را که دارای نیروی شفابخش است منعکس کنند .این آینه ها همچنین ارواح خبیث شیاطین را به شکل حیوانات زشت رو آشکار می کنند.شرح این آینه ها در کتابی به نام”مدارکی از آینه های قدیمی” اثر “وانگ تو” آمده است.”وانگ تو” از سوی دانشمندی به نام “هئو شینگ” آینه ای دریافت می کند که خاصیت آن دفع ارواح خبیثه بوده است. این آینه داستان مفصلی دارد. از ویژگی های اصلی آن درخشش در تاریکی ، شفای بیماران و طاعون زدگان ، و مسخر ساختن دریا در هنگام طوفان است.اینها آینه های جادویی قدرتمندی بودند.