سندروم دیوژن (Diogenes) دیوژن یک فیلسوف یونان باستان بود که در یک بشکه زندگی میکرد و ایدههای پوچ گرایی و انیمالیسم را ترویج کرد. مشهور است که زمانی که اسکندر کبیر از او پرسید که بیش از همه چه چیزی در دنیا میخواهد، پاسخ داد: «اینکه از جلوی آفتاب من کنار بروی» سندروم دیوژن با بی توجهی شدید نسبت به خود، انزوا طلبی، جمع کردن بیش از حد خرت و پرت ها شناخته میشود. این سندروم بیشتر در افراد پیر دیده میشود و در واقع یک نام غلطی برای آن انتخاب شده، زیرا دیوژن زندگی زاهدانهای داشت که از آن خوشحال بود و هیچ منبعی نیست که نشان دهد او نسبت به بهداشت شخصی خود بی اعتنا بوده است.
سندروم پاریس سندروم پاریس منحصر به گردشگران ژاپنی است که هنگام دیدن از این شهر مشهور دچار افسردگی روحی میشوند. از میان میلیونها گردشگر ژاپنی که هر سال از این شهر دیدن میکنند، حدود ۱۲ نفر به این بیماری دچار میشوند و مجبورند به ژاپن برگردند. این بیماری اساسا نوع شدیدی از «شوک فرهنگی» است. گردشگران ژاپنی با نزاکت که به این شهر میآیند نمیتوانند تصور ایده آل خود از پاریس را که در فیلمها دیده اند با واقعیت مدرن و شلوغ این کلانشهر منطبق کنند. سفارت ژاپن یک خط تلفن مستقیم ۲۴ ساعته به گردشگرانی که از شوک فرهنگی شدید رنج میبرند اختصاص داده و در صورت لزوم بیمارستان اورژانسی برای درمان آنها در نظر گرفته است.
توهم کاپگراس (Capgras Delusion)
توهم کاپگراس یک اختلال نادر است که در آن شخص تصور میکند یکی از افرادی که میشناسد که معمولا همسر یا یکی دیگر از بستگان نزدیک فرد مبتلا هستند با یک چهره آشنای دیگر جایگزین شده است. بین توهم بیشتر در بیمارانی با سابقه شیزوفرنی دیده میشود هرچند در افراد مبتلا به زوال عقل یا پس از جراحی مغز هم دیده میشود. پارانویای ناشی از این بیماری آن را ابزار رایجی در کتاب های علمی تخیلی و فیلمها کرده است.
توهم فرگولی (Fregoli Delusion) درست برعکس توهم کاپگراس، توهم فرگولی یک اختلال نادر است که در آن شخص تصور میکنند افراد مختلف در حقیقت یک نفر هستند که چهره اش را تغییر میدهد یا پنهان میکند. این بیماری از نام بازیگر ایتالیای لئوپولد فرگولی گرفته شده که مشهور بود به سرعت میتواند روی صحنه تغییر چهره دهد. این بیماری اولین بار در سال ۱۹۲۷ توسط دو روانپزشک گزارش شد که روی زنی ۲۷ ساله مطالعه میکردند که تصور میکرد دو بازیگر همیشه او را تعقیب میکنند. او معتقد بود آنها او را از نزدیک تعقیب میکنند و به شکل کسانی درمی آیند که آنها را میشناسد یا میبینند.
توهم کوتارد (Cotard Delusion)
توهم کوتارد یک اختلال روانی نادر است که در آن شخص توهم این را دارد که مرده است، وجود ندارد، فاسد شده یا خون و اندامهای داخلی خود را از دست داده است. درواقع میتواند شامل توهمات جاودانگی باشد. نام این بیماری از نورولوژیست فرانسوی «جولز کوتارد» گرفته شده که اولین بار این بیماری را در سخنرانی خود در سال ۱۸۸۰ شرح داد.
اختلال حافظه تکرارپنداری توهمی است که فرد تصور میکند یک مکان یا محل تکرار میشود و در دو یا چند جا همزمان وجود دارد یا با مکان دیگری جابجا میشود. برای مثال، شخص ممکن است تصور کند در بیمارستانی که در آن پذیرش گرفته نیست بلکه این بیمارستانی مشابه در نقطه دیگری از کشور است با وجود اینکه به طور واضحی غلط است. این اصطلاح اولین بار در سال ۱۹۰۳ توسط نورولوژیست چکسلواکی «آرنولد پیک» به کار رفته شد که شرایط بیمارش را توضیح میداد که اصرار میکرد از کلینیک پیک به یک بیمارستان کاملا مشابهی در حومه شهر منتقل شده است. او ادعا میکرد که پیک و سایر کارکنان در هر دو بیمارستان کار میکنند.