داستان کامل بازی The Wolf Among Us
بازی The Wolf Among Us در سال 1986 حدود 20 سال قبل از رویدادهای کمیک Fables روایت میشود. چندین سال است که بسیاری از سرزمینهای جادویی توصیف شده در اسطورهها و افسانههای قومی-اجدادی (معروف به Homelands) توسط ستمگر مرموزی به نام Adversary اشغال شده است. بسیاری از ساکنین Homelands (معروف به Fables) برای فرار از رژیم ستمگر Adversary به مستعمرات آمریکا فرار کرده و منطقهای به نام Fabletown (منهتن امروزی) ایجاد نمودند. تمام افسانههای غیرانسانی برای پنهان ماندن از انسانهای بومی (معروف به Mundys) باید با استفاده از یک جادوی معروف به Glamour خودشان را به شکل انسان دربیاورند، در غیر این صورت به یک جامعهی روستایی معروف به نام «مزرعه» منتقل خواهند شد.
پروتاگونیست بازی، Bigby Wolf کلانتر Fabletown است که در دفتر تجاری زیر نظر شهردار فعلی فاسد یعنی Ichabod Crane به همراه «سفید برفی» و «آینه جادویی» و یک میمون پرنده به نام Bufkin مشغول فعالیت است و Aristocrat Bluebeard نیز با انگیزههای نامشخصی در آنجا کار میکند. Bigby در آپارتمانهای Woodlands جایی که گاهی اوقات با یکی از «سه خوک فسقلی افسانهای» یعنی Colin برخورد میکند، اقامت دارد. همچنین «دیو و دلبر» نیز از ساکنان دیگر Woodlands هستند که در حال حاضر، با یک زندگی مشکلدار طرف هستند. یکی دیگر از افسانههایی Bigby بیشتر با آن برخورد دارد، آقای Toad و پسرش TJ از افسانهی «باد در درختان بید» است که در یک آپارتمان فرسوده در همان حوالی سکونت دارند.
قهرمان در طول بازی با کاراکترهای افسانهای دیگری مواجه میشود، مانند:
دیو و دلبر
دوقلوهای Dee و Dum
ترول
گرندل
جک هورنر
جورجی پورگی
هانز باهوش
فلای کَچر
بلادی مری
شیطان جرسی
جوهان قصاب
داستان کامل بازی The Wolf Among Us
«توجه داشته باشید که این یک نمای کلی از داستان است و برخی از تصمیماتی که توسط بازیکن اتخاذ میشوند، قادر هستند تا جزئیات اتفاقات خاصی را تغییر دهند.»
شهر Fabletown یک جامعه پنهان شامل شخصیتهای افسانهای است که در دهه 1980 در شهر نیویورک واقع شده است. Bigby با دریافت تماسی از آقای Toad مأموریت میگیرد تا از یک فاحشه در برابر مردی مست با نام Woodsman محافظت کند و پس از مبارزه با Woodsman فاحشه در گوش Bigby میگوید:
«تو آنقدر هم که مردم میگویند بد نیستی.»
در همان شب Bigby و «سفید برفی» سر بریدهی فاحشه را جلوی خانهی Woodsman میبینند که با سرنخهای به دستآمده، مشخص میشود نام آن زن Faith افسانهای از Allerleirauh میباشد. Ichabod Crane معاون شهردار به Bigby و «سفید برفی» دستور میدهد تا دربارهی مرگ او تحقیق کنند و آنها به آپارتمانی میروند که Faith با همسرش شاهزاده Lawrence در آنجا زندگی میکرد و در آنجا دوقلوهای Dee و Dum را در حال جستجو مییابند ولی آنها فرار میکنند. Bigby و «سفید برفی» متوجه میشوند که Faith برای کمک به پرداخت قبوض خانه، به فحشا روی آورده بود. Bigby در ادامه «سفید برفی» را در Woodlands ترک کرده و همچنان به ردیابی سرنخها ادامه میدهد ولی در مسیر بازگشت به Woodlands میبیند که آنجا توسط پلیس احاطه شده. چرا؟ چون سر بریدهی «سفید برفی» جلوی در ساختمان پیدا شده است!!!
به دنبال این ماجرا Bigby توسط پلیس عادی شهر مورد بازجویی قرار میگیرد ولی Crane از جادویی خاص برای پاک کردن این حوادث از ذهن پلیسها استفاده کرده و Bigby را از آنجا میبرد. آنها در مسیر بازگشت، در کمال تعجب مشاهده میکنند که «سفید برفی» زنده است و سر بریدهی او، در واقع سر یک ترول به نام Lily بوده که با یک جادوی Glamour از بازار سیاه، آن را تبدیل به سر «سفید برفی» کردهاند. Bigby سپس ارتباطات Lily را با کلوپ Pudding & Pie دنبال میکند که ادارهی آن بر عهدهی Georgie Porgie میباشد ولی Georgie ادعای بیگناه بودن دارد.
در آنجا Bigby برای ادامهی تحقیقات، به اتاق یک فاحشهی دیگر به نام Nerrisa رفته و در آنجا عکسی از Crane پیدا میکند که Lily را با جادو تبدیل به «سفید برفی» کرده بود. Bigby پس از اطلاع دادن این موضوع به «سفید برفی» با یکدیگر برای دستگیری Crane به Woodlands میروند اما متوجه میشوند که او قبل از فرار، آینهی جادویی را نیز شکسته تا نتوانند با استفاده از آن، او را ردیابی کنند. همچنین برای محکمکاری بیشتر، قطعهای از آینه را با خود برداشته تا قابل تعمیر نباشد.
قهرمان داستان پس از دنبال کردن سرنخهای بیشتری از محل اختفای Crane، متوجه میشود که Crane در طول سالهای بسیار، از Fabletown مقادیر زیادی اختلاس کرده تا پول نزول خود را به شخصی با نام Crooked Man بپردازد. Bigby و «سفید برفی» سپس به محل زندگی جادوگر بازار سیاه یعنی عمه Greenleaf رفته که آنها را به کلوپ Pudding & Pie هدایت میکند.
پس از رفتن به کلوپ، آنها Crane را پیدا میکنند که سعی دارد از فاحشههای کلوپ اطلاعاتی به دست آورده و بیگناهی خود را اثبات کند. با این که «سفید برفی» متوجه میشود Crane قاتل نیست و او را فقط به دلیل اختلاس دستگیر میکنند ولی پس از ترک کلوپ، Crooked Man و افرادش دوقلوهای Dee و Dum به همراه Bloody Mary سر رسیده و پس از شلیک به Bigby او را به شکل گرگینهی خود تبدیل میکنند. هنگامی که Mary با گلوله نقرهای به Bigby شلیک میکند، «سفید برفی» به آنها اجازه میدهد تا Crane را با خودشان ببرند و بدین طریق، جان Bigby را نجات میدهد.
مدتی پس از التیام یافتن زخمهای Bigby او تحقیقات خود را به علت ناپدید شدن Nerissa دوباره از سر گرفته و متوجه میشود روبانی که دور گردن خود میبندد، شکل همان روبانی است که Faith در ابتدای بازی بسته بود. در واقع این روبانها دور گردن هر کسی که بسته شود، به او اجازهی گفتن حقیقت را نمیدهد و اگر کسی بخواهد آن را از گردنش باز کند، سرش قطع خواهد شد. Bigby در ادامه شواهد دیگری از جادوی سیاه را در مغازهی قصابی Lucky Pawn پیدا میکند، مغازهای که از آن برای سرپوش گذاشتن روی جرم و جنایات استفاده میکنند و متعلق به Jersey Devil است که از طریق آن Crooked Man پولهای نزول خود را توزیع میکند. Bigby در آنجا با دیدن لباس Crane و یافتن تکهی آخر آینه در جیب آن، به دفتر کار بازگشته و میتواند آینه را تعمیر کند. سپس از طریق نگاه به داخل آن متوجه میشود که Mary در حال سوار کردن Crane به یک هواپیما میباشد تا با فرستادن او به پاریس، کسی نتواند از او اعتراف بگیرد.
در ادامه مشخص میشود که درب خانهی Crooked Man هر از چندگاهی جابجا میشود تا کسی نتواند مخفیگاه او را بیابد. وقتی که «سفید برفی» متوجه میشود درب خانه اکنون زیر پل قدیمی شهر قرار گرفته، Bigby خودش را خیلی سریع قبل از جابجایی مجدد درب، به آنجا رسانده و وارد میشود.
او سرانجام با Crooked Man و نوچههایش ملاقات کرده و مشخص میشود که Georgie قاتل Lily و Faith است. در حالی که Georgie میگوید دستور قتل آن دو را از Crooked Man گرفته، Crooked Man ادعا میکند که Georgie دستوراتش را درست متوجه نشده و بدین طریق دست به قتل آنها زده است. در این قسمت جنگی میان Bigby و نوچههای Crooked Man رخ میدهد و پس از اینکه Crooked Man فرار میکند، Bigby به تعقیب Georgie میرود که به طور مرگباری با چاقو زخمی شده است. پس از رسیدن به کلوپ، Vivian معشوقهی Georgie که یکی دیگر از فاحشههاست، با اعلان اینکه اکنون آزاد شده، روبان دور گردن خود را باز کرده و بدین ترتیب با قطع شدن سرش، طلسم هم شکسته خواهد شد. Georgie نیز قبل از مرگ به Bigby میگوید که Crooked Man و نوچههایش میخواستند نقشهای که توسط Faith با همکاری سایر فاحشهها رهبری میشد را متوقف کنند تا مجبور نباشند به فاحشگی روی بیاورند. همچنین مشخص میشود که Vivian نمونهی اصلی بوده و بقیه فاحشههایی که دور گردنشان روبان پیچیده شده بود، کپیهایی از او بودند تا زنان دیگر را به دام انداخته و مجبور شوند برای Georgie کار کنند.
پس از اینکه مشخص میشود Crooked Man در سولهی ریختهگری قدیمی مخفی شده، Bigby به آنجا رفته و پس از کشتن Bloody Mary در آنجا میتواند Crooked Man را در دفتر کارش پیدا کند. Crooked Man اکنون خواستار یک محاکمهی عادلانه میباشد و از Bigby میخواهد او را نکشد. اکنون بازیکن حق انتخاب دارد. Bigby سپس Crooked Man را (طبق انتخاب خودش، زنده یا مرده) به دفتر کار خود میبرد، جایی که همه کاراکترها دور یکدیگر جمع شدهاند. اکنون Bigby و «سفید برفی» مجبور میشوند از اقدامات خود در برابر ادعاهای مردم دفاع کنند که Bigby اعترافات Vivian و Georgie را در رابطه با Crooked Man بازگو میکند ولی حرفهایش بیاساس و غیرقابل اعتماد تلقی میشود. سپس Nerissa سر رسیده و شهادت میدهد که او و پنج فاحشهی دیگر شنیدهاند که Crooked Man دستور قتل آنها را صادر کرده است. اگر Crooked Man زنده باشد، Bigby نوع مجازات او را انتخاب میکند: او را به حبس ابد محکوم کند، بکشد، یا داخل چاه جادوها پرتاب کند.
در پایان «سفید برفی» معاون جدید شهردار شده و با فرستادن مردم شهر به «مزرعه» با عواقب اعمال Crooked Man دستوپنجه نرم میکند. سپس Nerissa برای Bigby اعتراف میکند که شهادتش علیه Crooked Man دروغ بوده است. او به همراه Faith و Lily برای باجگیری از Georgie و Crooked Man به جهت آزادیشان، عکس Lily و Crane که در کنار یکدیگر بودند را صحنهسازی کرده بودند ولی هنگامی که Georgie آن دو زن تهدید کرد تا نقشهشان را فاش کنند، تصمیم به قتل آنها گرفت.
همچنین میگوید که سر بریدهی Faith را خودش جلوی چشم Bigby گذاشته تا او را درگیر کند، زیرا باور داشت که فقط او میتواند به حساب Crooked Man رسیدگی کند.
هنگامی که Nerissa در گوش Bigby میگوید: «تو آنقدر هم که مردم میگویند بد نیستی» Bigby متوجه میشود که همین جمله را در ابتدای بازی از Faith شنیده بود. اکنون هویت واقعی Nerissa زیر سوال رفته و Bigby باور دارد که Faith هنوز زنده است.
«پایان»
دسته بندی شده در:
برچسب ها:
The Wolf Among Us