داستان اول) یکی از قصههای اسمگذاری این کوه به افسانهای برمیگردد که مادربزرگهای لاهیجانی برای نوههایشان تعریف میکنند.طبق این افسانه در دل این کوه گنجی مخفی شده. مار عظیمی هم وجود دارد که از این گنج محافظت میکند. خیلیها به خاطر همین افسانهی قدیمی متر به متر این کوه را با گنج یاب گشتهاند تا به گنج افسانهای برسند. هیچ بعید نیست همین داستانهای وحشتناک و ماجرای جستجوگرهای گنج، علت اصلی این نامگذاری باشد.
داستان دوم) میگویند غاری در دل این کوه وجود داشته که با پیچش باد، صداهای وحشتناکی از آن میآمده. به خاطر همین صداهای شیطانی اسم کوه شیطانکوه شده و همانطور بر سرش مانده.
داستان سوم) طبق یک داستان دیگر اسم این کوه شیخان کوه بوده. چون فقط یک عدهی خاصی حق عبور و مرور داشتهاند و هر کسی از گذرگاههای این کوه خبر نداشته. به خاطر همین رفت و آمدها اسم کوه شیخان کوه میشود. مردم هم کم کم اسم اصلی را فراموش میکنند و اسم شیطان کوه را به کار میبرند.
داستان چهارم) مشهورترین روایت این است که اسم این کوه قبلاً شاهنشین کوه بوده. چون شاهان محلی لاهیجان در نوک این کوه قلعهای داشتند و از آنجا حکومت میکردند. احمدخان آخرین پادشاه لاهیجان با شاه عباس صفوی میجنگد و شکست میخورد. شاه عباس قلعه را خراب میکند و کم کم مردم یادشان میرود اسم این کوه شاهنشین بوده. شاید به تشویق شاه عباس اسم این کوه را شیطان کوه میگذارند تا از شاههای شورشی لاهیجان بدنامی بماند.
به هر حال هر کدام از این داستانها صحیح باشد، در این کوه خبری از شیطان و شیطانپرستی و این چیزها نیست. هوای خوب و منظرهی تماشایی شیطان کوه باعث شده که هر کسی یکبار به اینجا بیاید، دیگر از این اسم و داستانهایش نترسد.