افسانه چراغ جادو

معمای اسرارآمیز افسانه چراغ جادو

«چراغ جادویی که با دست کشیدن و پاک کردنش ناگهان یک غول بزرگ ظاهر شده و می تواند سه آرزوی هر کسی را برآورده کند.» این افسانه را همه ما بارها شنیده ایم و این طور فکر می کنیم که این فقط یک داستان زیبای قدیمی است اما اصل ماجرا چیز دیگری است. چراغ جادویی که با حرکت دادن و تمیز کردنش یک غول بزرگ بیرون آمده و کارهایی عجیب انجام می دهد، یک ماجرای واقعی است. شعبده بازهای مشهور دنیای باستان به خصوص در مصر همیشه چراغ های روغنی مخصوصی داشتند که نسل اندر نسل به ارث می بردند. این چراغ ها ظاهری شبیه چراغ روغنی هایی داشتند که خیلی از مردم برای روشن کردن خانه های شان استفاده می کردند. در مواقع عادی داخل محفظه این چراغ ها پر از روغن می شد و فتیله کوچکی هم روی آن قرار می گرفت. این چراغ ها اما تفاوت هایی در ظاهر داشتند؛ بزرگ تر بودند و یک در هم برای شان تعبیه شده بود که شکل و شمایل عجیبی داشت.

شعبده بازهای قهار برای این که مردم یا فرعون را شگفت زده کنند، در هنگام شب و هنگامی که هوا حسابی تاریک می شد با اجرای یک شعبده عجیب برای خودشان شهرت و آسایش می خریدند. ولی ماجرا از چه قرار بود؟ شعبده بازها جز چراغ جادویی یک طاقه پارچه چند متری نیز همراه شان داشتند تا بتوانند تصویر غول را روی آن بیندازند. البته این ابزار اصلی کارشان نبود و بارها پیش می آمد که بدون پارچه بوده و غول را روی دیوار ظاهر می کردند. تمام رمز کار در نوری نهفته بود که از داخل چراغ بیرون می آمد. آنها از ماده ای برای روشن کردن چراغ های شان استفاده می کردند که بیشتر از روغن، روشنایی داشت. به همین دلیل هم گفته می شود که در بعضی مناطق از نفت، قیر یا بعضی دیگر از مشتقات نفتی که به صورت طبیعی روی زمین جاری می شد، استفاده می شد.

در قدم بعدی، موانعی در اطراف چراغ قرار می دادند تا نور را در یک جهت خاص متمرکز کنند. در مرحله بعدی خودشان یک کلاه جدید بر سر گذاشته و صدای یک غول یا موجودی ماوراء الطبیه را به وجود می آوردند. مردم ساده دل و فرعون که سایه به وجود آمده روی دیوار را می دیدند، شگفت زده شده و خیال می کردند که با یک پدیده عجیب طرف هستند. این شعبده به جز مصر در یونان و هند هم اجرا می شد و تا قرن ها، شعبده بازهای سلطنتی راز آن را سینه به سینه نقل می کردند اما روش اجرای آن در هر جایی با بقیه مناطق تفاوت هایی داشت.
اسرار شعبده غول چراغ جادو تا قرن هجدهم، همچنان در دست شرقی ها بود اما یک فرانسوی به نام «آنتونی گالار» در سال 1704 میلادی نسخه ای از هزار و یک شب را ترجمه کرد که باعث شد ایده های جدیدی برای سرگرمی به ذهن اروپایی ها برسد. یکی از مهم ترین ایده ها مربوط به «غول چراغ جادو» بود، واژه ای که اصلا نمونه اش در زبان فرانسوی وجود نداشت و تا به حال پدیده ای شبیه به آن هم کشف نشده بود. یکی از خوانندگان پیشنهاد داد برای بهتر کردن حال امپراتور که آن روزها حسابی دمغ شده بود، یک غول را ظاهر کنند. این غول که قرار بود در خدمت امپراتور قرار گرفته و با برآورده کردن آرزوها، باعث دلخوشی او شود، یک اسم جدید پیدا کرد. «جینی» که بعدها در انیمیشن های کمپانی والت دیزنی هم استفاده شد، نام غول چراغ جادو بود که از دنیای دیگری آمده و می توانست آرزوها را برآورده کند. این کلمه بعدها به عنوان یک معادل برای «جن» استفاده شد. اما این غول بزرگ قرار بود دقیقا چه کار کند؟
این ایده را هم «هزار و یک شب» در اختیار شعبده بازهای اروپایی گذاشت. در داستان های هزار و یک شب، به خصوص در قصه های «علاءالدین» و «علی بابا و چهل دزد»، غول چراغ جادو مامور اجرای کارهای خارق العاده بود. باید صاحبش را به آرزوهای مهمی که داشت می رساند و کاری می کرد که «همه با خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کنند.» این بار هم در مقابل شان امپراتوری را داشتند که همه چیز را در اختیار داشت و می توانست هر خوردنی، نوشیدنی و پوشیدنی را با یک اشاره صاحب شود. برای چنین کسی، آرزوهای محال و دست نیافتنی، مسائلی مثل فتح یک کشور یا از بین رفتن پادشاه کشور همسایه بود. پس قرار بر این شد که «جینی» یا غول چراغ جادو به پادشاه وعده کشورگشایی داده و برایش آرزوهای خوب کند. این موجود خیالی به او اعتماد به نفس کاذب می داد و کمکش می کرد تا هر کاری که می خواهد انجام دهد.
در نهایت ایده ای شبیه به همان غول چراغ جادو اجرا شد و آرام آرام به بیرون دیوارهای قصر هم رسید. مردم عادی نیز به مرور صاحب چراغ جادو شده و افسانه های قدیمی را جدی گرفتند.

دسته بندی شده در: